Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فارس»
2024-05-02@23:03:29 GMT

کودکان غزه زیر سایه جنگ نان‌آو‌ر خانواده‌ها‌ شدند

تاریخ انتشار: ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۶۷۵۰۷۸

کودکان غزه زیر سایه جنگ نان‌آو‌ر خانواده‌ها‌ شدند

گروه اقتصاد بین الملل خبرگزاری فارس: «پدرم را در بمباران‌های روزهای اول جنگ گم کردیم. هیچ خبری از او نیست. او همه مایحتاج زندگیمان فراهم می‌کرد، اما من نمی‌توانم، با این حال همه تلاشم را می‌کنم»، این را ایوب کودک ۱۴ ساله فلسطینی می‌گوید که به فروش لباس‌های دست دوم در شهر رفح در جنوب نوار غزه مشغول است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

بازارهای نوار غزه مملو از کودکانی است که به فروش کالاها و لوازم مختلف مشغولند تا از خانواده‌های خود که پدر یا خواهر و برادر بزرگ‌تر خود را در جریان تجاوزات وحشیانه اسرائیل از دست داده‌اند، حمایت کنند.

 

تأمین معاش به اجبار از بزرگسالان به فرزندان منتقل شده است و آنها برای تامین نیازهای خانواده‌های خود مجبور به کار در مشاغل سخت و فراتر از توان سنی پایین خود هستند زیرا هیچ نان آور دیگر یا منبع درآمد پایداری ندارند که آنها را قادر سازد با توجه به شرایط غم انگیز ناشی از حملات وحشیانه و مرگبار رژیم صهیونیستی زندگی بگذرانند.

کودکان فلسطینی که این روزها در بازارهای شهرها و اردوگاه‌های آوارگان مشغول فروش ابزار یا مواد غذایی هستند با چالش‌های متعددی ناشی از خطر جابجایی به دلیل بمباران‌های مداوم رژیم صهیونیستی مواجه هستند به خصوص که رژیم صهیونیستی مستقیما غیرنظامیان فلسطینی را هدف می‌گیرد و نیمی از شهدای تجاوز نظامی این رژیم کودکان هستند.

 

 سختی تردد به دلیل کمبود وسایل حمل و نقل و تمام شدن سوخت مورد نیاز برای جابجایی وسایل نقلیه، در نتیجه بسته شدن گذرگاه‌ها توسط رژیم صهیونیستی و موج سرمای شدید از جمله مشکلات دیگری است که کودکان فلسطینی در کارشان با آن روبرو می‌شوند.

تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی علیه نوار غزه شرایط اقتصادی خانواده‌های فلسطینی در نوار غزه را وخیم تر کرده است، در حالی که از قبل از جنگ نیز عمدتاً از نرخ بالای بیکاری که بیش از ۶۵٪ و فقر بالای ۷۰ درصد بوده است، رنج می‌برند. نزدیک به ۸۰٪ خانواده‌ها به کمک‌های اضطراری بشردوستانه متکی هستند و حالا حملات زمینی و هوایی اشغالگران و تشدید محاصره نوار غزه اوضاع را بدتر کرده به نحوی که فعالیت‌های تجاری در غزه کاملا فلج شده و بخش اعظم تاسیسات صنعتی، مغازه‌ها شرکت‌ها و اماکن اقتصادی نیز در بمباران‌های رژیم صهیونیستی ویران شده است.

 

عدی بشیر کودک ۱۲ ساله فلسطینی است که پدر و دو تن از برادرانش در حملات رژیم صهیونیستی به شهادت رسیدند، در حالی که مادرش بر اثر بمباران مجاور خانه‌ای که در آن پناه گرفته بودند از ناحیه سر دچار جراحات متوسط ​​شده است. او می‌گوید که پس از تهدیدهای مکرر اسرائیل از استان‌های غزه و شمال غزه آواره شده‌اند و از اولین روزهای آوارگی همراه با مادر و خانواده پدرش به سمت شهر رفح در جنوب نوار غزه رفته و در آنجا شروع به فروش نوشیدنی‌های گرم کرده است.

عدی می‌گوید به مادرش که هنوز در اثر جراحت در رنج است، برای گرم کردن آب روی هیزم و آماده کردن ظروف مخصوص چای و قهوه کمک می‌کنند و سپس به اتفاق یکدیگر در ساعات اولیه سحر به سمت صف‌های مردمی می‌روند که در مقابل نانوایی‌ها یا نقاط توزیع آب، کمک‌های بشردوستانه و یا خرید اقلام صف کشیده‌اند. عدی صبح های زود را در جاهای پر ازدحام چای و قهوه می‌فروشد و بقیه روز را به پرسه زدن در بازار مشغول است.

با وجود خستگی مفرط که عدی در اثر راه رفتن مداوم، زود بیدار شدن و بیرون رفتن در فضایی آمیخته با خطر و سرمای شدید به آن مبتلا می‌شود، معتقد است که این وظیفه خودش است که لقمه نانی برای خواهر و مادرش فراهم کند به خصوص که با از دست دادن پدرش حالا او مرد خانه شده است.

 

مشاغلی که به دوش کودکان غزه افتاده متفاوت است، برخی از آنها گاری‌های فروش قهوه و چای حمل می‌کنند و برخی دیگر به فروش سبزیجات مشغولند. برخی‌ ترشی، نان تابون آماده، نان شراک و شیرینی جات، آب میوه، حبوبات، اسباب بازی، لباس‌های نو یا دست دوم، لوازم خانگی و سایر خوراکی‌های محبوب و مایحتاج روزانه را می‌فروشند.

ایوب عماد؛ کودک ۱۴ ساله نیز کارش فروش لباس‌های دست دومی است که آن‌ها را با قیمت‌های پایین خریداری می‌کند یا به صورت رایگان از کسانی که دیگر به آن نیاز ندارند، می‌گیرد. ‌او می‌گوید که پدرش را در حملات اسرائیل به شهر غزه مفقود شده و هنوز خبری از وی نیست و به دنبال آن عمو و پسرعمویش هم شهید شدند و حالا او برای تأمین معاش خانواده خود کار می‌کند.

 

 

ایوب که پس از حمل کیسه‌ای پر از لباس روی گاری حمل دستی خسته به نظر می‌رسید، توضیح می‌دهد که کارش به فروش یک نوع لباس خاص محدود نمی‌شود، و لباس‌های زنانه، مردانه و بچه گانه یا پارچه های مخصوص دوخت چادرهای سرپناه را می‌فروشد.

 این نوجوان فلسطینی با این حال انکار نمی‌کند که  از وضعیت هر روز زود بیدار شدن در هوای بسیار سرد همزمان با صدای بمباران و انفجار، خسته شده اما تاکید می‌کند که برای تامین مایحتاج خانواده اش خستگی و دردسرها را به جان می‌خرد. او می‌گوید: پدرم همه چیز را برای ما فراهم می‌کرد، اما من نمی‌توانم با این حال همه تلاشم را می‌کنم.

بسیاری از خانواده‌ها نیز با بساط‌های کوچکی که در مقابل چادرهای آوارگان پهن کرده‌اند به فروش انواع بیسکویت، حلوا یا کنسرو مواد غذایی مشغولند و برخی انواع کمک‌های بشردوستانه غذایی را که از آنروا و غیره دریافت کرده‌اند می‌فروشند یا آنها را سایر اقلام مورد نیاز خانواده مبادله می‌کنند، کاری که افتکار میمه دختر بچه فلسطینی هم به آن مشغول است.

 

 

افتکار که پدرش را قبل از جنگ بر  اثر ابتلا به بیماری از دست داده و برادر بزرگ‌ترش هم در روزهای نخست جنگ به شهادت رسیده است می‌گوید: خانواده‌ام از همان ماه اول جنگ دیگر هیچ منبع درآمدی نداشت و تنها به کمک های بشردوستانه متکی بود ما حالا برخی از این کمک‌ها را می‌فروشیم تا مابقی نیاز های ضروریمان را تامین کنیم.

با تجاوز نظامی رژیم صهیونیستی به نوار غزه و ناپدید شدن شیرینی‌ها و شکلات‌های آماده مورد مصرف کودکان حالا صدها کودک بساط فروش شیرینی‌هایی را به راه انداخته‌اند که مادرانشان با حداقل امکانات تهیه می‌کنند شیرینی معروف العوامه شیرینی‌ها و کیک‌های پسته ای کنجدی و نارگیلی  که بچه ها برایش سر و دست می‌شکنند.

 

کار کودکان در نوار جنگ زده غزه فقط محدود به کسانی نیست که نان آور خانه خود را از دست داده‌اند. برخی از آنها به دلیل گرانی شدید ناشی از جنگ به خانواده خود کمک می‌کنند تا بخشی از نیازهای خانواده را برآورده کنند. در این باره لیان ابوسعده  کودک 13 ساله می‌گوید که با فروش شیرینی بلیله در داخل مدرسه محل اسکان آوارگان به پدرش در تامین هزینه‌های روزانه کمک می‌کند.

پایان پیام/

منبع: فارس

کلیدواژه: کودکان غزه کودکان فلسطینی اقتصاد فلسطین جنگ غزه رژیم صهیونیستی خانواده ها نوار غزه کمک ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۷۵۰۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار

خبرگزاری مهر_ گروه جامعه؛ روز معلم که می شود همه ما به یاد معلمانمان می افتیم؛ خانواده‌ها از معلمان فرزندانشان تقدیر می کنند؛ مدیران مدارس برای معلمان خود هدایایی در نظر می گیرند و آموزش و پرورش در هر استان و شهر هم سعی دارد هر ساله به مناسبت روز معلم از معلمان نمونه خود تقدیر کند.

در این میان اما معلمانی هستند که بدون چشم داشتی، بدون آنکه از تدریس و زحماتشان کسی تقدیری داشته باشد؛ همچنان معلمی را با شوق و علاقه ادامه می دهند.

به بهانه روز زیبای معلم تلاش می کنیم در چند مصاحبه با تعدادی از این معلمان گفت‌وگو داشته باشیم.

یکی از این دسته از معلمان که کمتر به آنها پرداخته و از آنان تقدیر می شود معلمان مدارس کودکان کار و کودکان اتباع است؛ کودکانی که شناسنامه یا خانواده ندارند؛ کودکانی که ناچارند چند روز در هفته کار کنند و یا کودکان اتباع؛ همگی از جمله کودکانی هستند که مدارس معمولی از ثبت نام آنها سرباز می زنند.

در چنین شرایطی مراکز و یا مدارسی با مجوز از وزارت کشور یا سازمان بهزیستی اقدام به ثبت نام این کودکان می کنند تا علاوه بر سواد آموزی این کودکان، از افتادن آنان به دام آسیب های اجتماعی هم تا آنجا که می توانند جلوگیری کنند.

شقایق راد یکی از این معلمان است که ده سالی است در مدرسه کودکان کار ارفک فعالیت دارد. او مدتی تدریس و سواد آموزی به زنان سرپرست خانوار را برعهده داشت و حالا چند سالی است به صورت ویژه معلم ابتدایی کودکان است.

معلمی کودکان در مقطع ابتدایی به تنهایی خیلی سخت است؛ آیا آموزش به کودکان کار سخت تر نیست؟

معلمی شغل سختی است اما من هیچ‌گاه معلمی را به عنوان شغل نگاه نمی‌کنم؛ معلمی مسیری است که باید معلمان آن را انتخاب کنند. البته مسیری بسیار سخت است که چالش‌های زیادی هم دارد اما در کنار همه سختی‌هایش لذت‌هایی دارد که تا معلم نباشید نمی‌توانید لذت‌های معلمی را لمس و تجربه کنید.

آیا تفاوتی بین معلمی برای کودکان تحت آسیب با کودکان معمولی وجود دارد؟

بله آموزش به کودکان تحت آسیب متفاوت است؛ با توجه به شرایط زیستی که این کودکان دارند درس‌ها متفاوت است. در بسیاری از کتب درسی از نقش خانواده، محل سکونت و تاریخ تولد گفته می‌شود در حالی که کودک آسیب دیده حتی ممکن است شناسنامه نداشته باشد. ممکن است خانواده خوبی نداشته باشد و یا نداند حتی کجا به دنیا آمده است. ما با توجه به شرایط این کودکان کار و یا کودکان اتباع طرح درس‌های منسجمی بر طبق کتب درسی رسمی کشور طراحی کردیم؛ هیچ مطلبی حذف نشده اما روش تدریس متفاوت از سایر مدارس است تا کودک با دیدن تصاویر و مطالب کتاب‌های درسی به فکر چیزهایی که ندارد نیفتد. کودکان باید بدون حسرت خوردن مفاهیمی همچون خانواده و هرم غذایی را بدانند. به عنوان مثال در کتب درسی هرم غذایی آموزش داده شده است؛ متاسفانه برخی از این کودکان بسیار کمتر از کودکان معمولی پروتئین مصرف می کنند؛ تلاش می‌کنیم به آنان بیاموزیم که از چه مواد غذایی استفاده کنند تا جایگزین گوشت بوده و منبع پروتئین باشد.

آیا شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار متفاوت است؟

شرایط حضور غیاب دانش آموزان مدارس عادی با مدارس کودکان کار هم متفاوت است؛ مدارس عادی با هماهنگی خانواده‌ها بر حضور و غیاب کودکان در مدرسه نظارت دارند اما ما در مدارس کودکان کار با خانواده یا بستگانی از کودک مواجهیم که اصرار می کند که کودک بتواند کارش را هم ادامه دهد. ما ناچاریم با خانواده این کودکان به نوعی یک تفاهمنامه در روز ثبت نام امضا کنیم تا کودک سه روز در هفته بتواند در کلاس‌های درس حاضر شود و سه روز دیگر را کار کند. دختران سه روز و پسران سه روز دیگر هفته در مدرسه حضور دارند و روزهایی که در مدرسه نیستند به سر کار می‌روند.

کودکان کار دانش آموز در مدرسه ارفک معمولاً چه کارهایی می‌کنند؟

بیشتر این کودکان دست فروش هستند و چیزهایی را می‌فروشند که متاسفانه خودمان هم در خیابان این دستفروشی را مشاهده می‌کنیم؛ تعدادی از این کودکان در کارگاه‌هایی کار می‌کنند که چندان در دید عموم نیستند؛ کارگاه‌های خیاطی، تولیدی کیف و کفش و کارگاه های بسته‌بندی از جمله مهم‌ترین این کارگاه‌ها هستند؛ پسرهای بزرگتر هم در تعمیرگاه‌ها مثل تعمیرگاه‌های ماشین یا کارگاه های صنعتی فعالیت می‌کنند. برخی از دختران هم در منزل مشاغل خانگی دارند. مشاغل خانگی سود کمی دارند و برای اینکه یک خانواده بتواند امرار معاش داشته باشد لازم است همه اعضای خانواده یک شغل خانگی مثل بسته بندی را انجام دهند.

چه طور خانواده یا بستگان کودک کار را مجاب می‌کنید که کودکشان تحصیل را ادامه دهد؟

در روز ثبت نام ما از خانواده یا بستگان این کودکان با یک فرم تفاهم نامه قول می‌گیریم که سه روز در هفته کودک حتماً به مدرسه بیاید و او را به کار نفرستند. البته این موضوعی است که برای کودکان اتباع متفاوت است زیرا کودکان اتباع ممکن است در یک زمانی ناچار شوند همراه خانواده مهاجرت کنند.

آموزش به کودکان کار اتباع چه تفاوتی با کودک کار ایرانی دارد؟

خوشبختانه بین آموزش به کودکان کار ایرانی و اتباع در ارفک تفاوتی وجود ندارد؛ این دوستی و همدلی بین کودکان را خود بچه ها یاد گرفتند و این دوستی بین آنها وجود دارد دانش آموزان کوچکتر از بزرگترها یاد می‌گیرند که این دوستی‌ها را حفظ کنند. تنها موضوعی که ما معلمان و مربیان آن را در نظر می‌گیریم این است که کودکان اتباع مهاجر هستند؛ نحوه آموزش به کودکان مهاجر بدین صورت است که دوره‌های آموزشی فشرده و خلاصه است. مشخص نیست که این کودکان تا چه زمانی در کنار ما در مدرسه هستند. ما در هنگام ثبت نام به کودک و بستگانش می‌گوییم که یک سال لازم است که کودک به مدرسه بیاید؛ اما با توجه به شرایط این مهاجرین ممکن است کودک از ایران برود برای همین ما به گونه‌ای طرح درس‌ها را برنامه‌ریزی کردیم و به معلم‌ها ارائه دادیم که این طرح درس‌ها خلاصه‌ای از پایه‌های مورد نیاز کودکان باشد. در طرح آموزشی توسعه‌ای، دو طرح الف و ب طراحی شده، در طرح الف دو پایه اول و دوم ابتدایی و در طرح ب سه پایه سوم چهارم و پنجم ابتدایی گنجانده شده است.

طوری برنامه‌ریزی شده است که کودک به صورت خلاصه مطالب اصلی را فرا بگیرد و ضمناً به مسائل فرهنگی هم ورود نکردیم؛ تلاش کردیم تا مسائل فرهنگی تداخلی در مسائل آموزشی ایجاد نکند.

بهترین و بدترین خاطره شما از ده سال معلمی کودکان کار چه بوده است؟

بهترین خاطره برای من توانایی خواندن و نوشتن نوجوانی است که پس از ۱۴ سال بی‌سوادی توانست بخواند و متنی را با گریه برایم بخواند که عنوان اش این بود: من دیگر باسواد شدم.

بدترین خاطره ما معلمان کودکان کار هم ترک تحصیل اجباری کودکان است که بسیاری از آنها مجبور می‌شوند درس خواندنشان را ترک کنند. گاهی به خاطر تغییر محل کارشان ناچار می شوند تحصیل را رها کنند. علی رغم اینکه ما با سرکارگر یا کارفرما یا صاحب کارگاهشان صحبت میکنیم که کودک را جا به جا نکند اما باز هم گاهی اصرار ما بی فایده است و کودک برای کار اجباری به منطقه دیگری می رود و دیگر نمی‌تواند برای ادامه تحصیل به این مدرسه بیاد؛ البته امیدواریم این تغییر محل کار به ترک تحصیل دائمی کودک منجر نشود.گاهی هم مهاجرت موجب می شود کودک مجبور شود درس را رها کند.

کد خبر 6092574 علی قدمی

دیگر خبرها

  • اجرای طرح ساماندهی کودکان گل فروش حاشیه بزرگراه شهید هاشمی و بهشت زهرا (س)
  • فیلم| ویدیوی تکان دهنده از صحبت‌های کودک فلسطینی که تمام اعضای خانواده‌اش به شهادت رسیدند
  • کودکان گمشده غزه؛ در حسرت دیدار پدر و مادر
  • ساماندهی کودکان گل فروش در حاشیه بهشت زهرا (س)
  • پیام قدردانی کودکان غزه از دانشجویان آمریکایی در دانشگاه کلمبیا
  • انتقاد سازمان دفاع از کودکان از بازداشت کودکان فلسطینی به دست ارتش صهیونیست
  • نتانیاهو: دادگاه لاهه به جنگ ما آمده است | سایه اتهام ارتکاب جنایات جنگی بر سر رهبران صهیونیست
  • قزوین پایلوت ملی صدور «نسخه اجتماعی» شد
  • بهترین و بدترین خاطره معلم کودکان کار
  • چگونه نوجوانان امروز را به خواندن کتاب‌های ایرانی علاقه‌مند کنیم؟/ ادبیات نوجوان در سایه غلبه ترجمه